وقایع

11ذیقعده برابر با31 اردیبهشت میلاد امام رضا ع

میلاد حضرت شمس الشموس آقا امام رضا علیه السلام گرامی باد :امام رضا

آقا امام رضا علیه السلام در 11 ذی القعده سال 148 در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. نام آن حضرت علی و القاب ایشان عبارت است از: رضا، صابر، رضی و وضی که مشهور ترین آنها رضاست. کنیه آن حضرت نیز ابوالحسن ثانی و ابوعلی است، امام رضا علیه السلام هشتمین امام از اهل بیت علیهم السلام فرزند حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است و مادر ارجمند ایشان حمیده نام داشت. مدت امامت آنحضرت بیست سال بود که ده سال آن با خلافت هارون الرشید، پنج سال با خلافت محمد امین، و پنج سال آخر نیز با خلافت عبدالله المأمون معاصر بود. امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود در مدینه اقامت داشتند ولی مأمون پس از رسیدن به حکومت، حضرت را به خراسان فرا خواند .

فضایل آنحضرت

     مناقب وفضایل آن حضرت بسیار است و در کتاب های حدیث و تاریخ ذکر شده است. در این جا تنها به ذکر گوشه ای از مناقب و فضایل آن حضرت اکتفا می کنیم.از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده است که گفت: ندیدم از رضا علیه السلام پرسشی شود که او پاسخ آن را نداند. هیچ کس را نسبت بدان چه در عهد و روزگارش می گذشت داناتر از او ندیدم. مأمون او را بارها با پرسش درباره چیزهایی می آزمود اما امام به وی پاسخ کامل می داد و در پاسخش به آیاتی از قرآن مجید استناد می جست. در اِعلامُ الْوَریٰ از ابوصلب عبد السلام بن صالح هِرَوی نقل شده است که گفت: هیچ کس را داناتر از علی بن موسی الرضا ندیدم و هیچ دانشمندی را ندیدم که درباره آن حضرت جز شهادتی که من می دهم، بدهد. مأمون در یکی از مجالس خود شماری از علمای ادیان و فقهای اسلام و متکلمان را جمع کرده بود. پس امام در بحث و مناظره بر همه آنان چیره شد به گونه ای که هیچ کس نبود جز آنکه بر فضل امام رضا علیه السلام و کوتاهی خود اعتراف کردند. از خود آن حضرت شنیدم که می فرمود علما در مدینه بسیار بودند. چون یکی از ایشان در حل مسئله ای عاجز می ماند همگی برای حل آن مرا پیشنهاد می کردند و مسائل خود را به نزد من می فرستادند و من نیز آنها را پاسخ می دادم. ابوصلت گوید: محمد بن اسحاق بن موسی بن جعفر از پدرش از موسی بن جعفر برایم حدیث کرد که آن حضرت همواره به فرزندانش می فرمود: این برادر شما علی بن موسی دانای خاندان محمد صلی الله علیه و آله است. پس درباره ادیان خویش از او بپرسید و آنچه را می گوید به خاطر سپارید. در مناقب آمده است: ابو جعفر قیمی در عیون اخبار الرضا ذکر کرده است که: مأمون دانشمندان دیگر ادیان را همچون جاثلیق و رأس الجالوت و سران صابئین را مانند عِمران صابی و هریذ اکبر و پیروان زردشت و نطاس رومی و متکلمانی مانند سلیمان مروزی را جمع می کرد و آنگاه امام رضا علیه السلام را نیز احضار می کرد. آنان با امام بحث می کردند و آن حضرت یکی پس از دیگری آنان را شکست می داد. مأمون داناترین خلیفه بنی عباس بود، با این وصف، گاه از روی اضطرار تسلیم حضرت می شد تا آنکه وی را ولی عهد و همسر دختر خویش کرد. (سایت تبیان)

خلفای معاصر حضرت

     طبق نقل مورخان، مدت امامت حضرت امام رضا بیست سال بوده که ده سال آن معاصر با خلافت هارون الرشید، پنج سال معاصر با خلافت محمدامین و پنج سال آخر نیز هم عصر با خلافت عبداللّه المأمون بود. امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود در شهرمقدس مدینه اقامت داشت ولی مأمون پس از رسیدن به حکومت، حضرت را به خراسان فرا خواند و آن حضرت سال های پایان عمر خویش را در خراسان سپری کردند.(3)

امام در عصر هارون الرشید

     اگرچه در زمان هارون الرشید اختناق و استبداد حاکم بود با این حال دوران آزادی نسبی و فعالیّت های فرهنگی و علمی امام رضا علیه السلام به شمار می رود؛ زیرا در این مدّت (ده سال) هارون به صورت آشکار متعرض امام نشد و امام موفق به ترتیب شاگردانی در علوم و معارف اسلامی گردید. شاید عدم تعرض هارون به سبب نگرانی وی از تکرار عواقب قتل امام موسیبن جعفر بوده است؛ چراکه وی سعی داشت خود را از این جنایت تبرئه کند و از آن جا که امام از این سیاست آگاه بودند بی باکانه افشاگری می کردند و مردم را می آگاهانیدند.(4)

امام در عصر امین

     امین و مأمون فرزندان هارون الرشید ولی از دو مادر بودند. هارون در زمان خلافت خود از مردم برای امین به عنوان ولی عهد خود بیعت گرفت و مأمون را نیز ولی عهد دوم قرار داد. در دوران حکومت امین و سال هایی که بین مرگ هارون و حکومت مأمون گذشت، برخوردی میان امام و مأموران حکومت عباسّی در تاریخ به چشم نمی خورد و پیداست که دستگاه خلافت بنی عباس در این سال های کوتاه که گرفتار اختلاف داخلی و مناقشات امین و مأمون و خلع مأمون از ولایت عهدی و واگذاری آن به موسی فرزند امین بود، فرصت کمتری برای اذیت و آزار علویان و خصوصا امام رضا علیه السلام یافت و ما می توانیم این سال ها (193 – 198) را ایام فعالیت نسبی امام و فرصت مناسبی برای فعالیت های فرهنگی آن حضرت بدانیم.(5)

امام در عصر مأمون

     با شروع خلافت مأمون فصلی تازه در زندگانی امام رضا علیه السلام آغاز می شود؛ سال هایی که با اندوه و ناملایمات بسیار برای آن امام همراه بود. مأمون به تشیّع اظهار علاقه می کرد و گردانندگان دستگاه خلافتش هم غالبا ایرانیانی بودند که نسبت به آل علی و امامان شیعه علاقه و محبّتی خاص داشتند. لذا نمی توانست همچون پدران ظالم خود هارون و منصور امام را به زندان بیفکند و مورد شکنجه و آزار قرار دهد. از این رو چاره تازه ای اندیشید و امام را به مرو آورد تا با طرح دوستی منافقانه با آن حضرت، افزون بر استفاده از موقعیّت علمی و اجتماعی ایشان، فعالیت های حضرت را زیر نظر بگیرد و نیز با برپایی مناظره های علمی مختلف سعی داشت شخصیّت محبوب علمی و موقعیّت والای اجتماعی حضرت را بی رنگ سازد که در هر بار جز رسوایی طَرفی نبست.(6)

وقایع مهم زمانه آنحضرت

     به اختصار مهم ترین حوادث جهان اسلام از سال های 148 تا 203 قمری، یعنی از زمان ولادت تا شهادت امام رضا علیه السلام، بیان می شود:

148 قمری: میلاد با برکت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در مدینه در روز جمعه سوم ذی قعده یا یازدهم ربیع الاول.

149 قمری: اتمام بنای شهر بغداد که از سال 145 قمری به دستور منصور عباسی آغاز گردیده بود.

158 قمری: مرگ منصور دوانقی، دومین خلیفه عباسی، در راه مکه و خلافت فرزندش مهدی.

159 قمری: قیام المقنّع در خراسان و ماوراء النهر.

163 قمری: سرکوبی شورش المقنع و خودکشی او.

164 قمری: حملات مسلمانان اندلس به قلمرو مسیحیان و گسترش قلمرو مسلمانان در اسپانیا.

165 قمری: شکست رومیان از هارون الرشید، فرمانده سپاه عباسی و قتل و اسارت شماری از رومی ها و انعقاد معاهده صلح با مادر کنستانتین ششم در ازای گرفتن جزیه سنگین از رومیان.

166 قمری: بیعت گرفتن مهدی عباسی خلیفه برای ولیعهدی فرزندش هارون الرشید.

168 قمری: شهادت عیسی بن زید بن علی علیه السلام در کوفه؛ شهادت علی بن عباس بن حسن مثنی در کوفه به دست مهدی عباسی.

169 قمری: قیام حسین بن علی صاحب فخ در مدینه و تصرف شهر به وسیله او و حرکت وی به سوی مکه و سپس شهادت او در درگیری با سپاه عباسی؛ درگذشت مهدی خلیفه عباسی؛ خلافت هادی عباسی.

170 قمری: مرگ هادی عباسی در عیسی آباد بغداد و آغاز خلافت هارون الرشید.

171 قمری: اخراج علویان از بغداد و تبعید آنان به مدینه به وسیله هارون الرشید.

173 قمری: برکناری جعفر برمکی به دستور هارون و جانشینی فضل بن ربیع.

174 قمری: بنیان دارالحکمه در بغداد.

175 قمری: انتخاب محمد، فرزند هارون الرشید به ولیعهدی با لقب محمد امین و واگذاری شام و مغرب عراق به او.

176 قمری: قیام یحیی بن عبدالله حسن مثنی در سرزمین دیلم و دستگیری او به وسیله هارون الرشید، زندانی کردن و به شهادت رساندن او.

177 قمری: شهادت ادریس بن عبدالله بن حسن مثنی با توطئه هارون.

178 قمری: تأسیس نخستین کارگاه کاغذسازی در بغداد به دست فضل بن یحیی، وزیر هارون الرشید.

179 قمری: زندانی شدن امام موسی کاظم علیه السلام برای بار دوم به دستور هارون الرشید.

180 قمری: شهادت یحیی بن عبدالله بن حسن مثنی به دستور هارون.

181 قمری: انتخاب مأمون به ولیعهدی از سوی هارون و سپردن ولایت خراسان به او.

183 قمری: شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام، پس از چند سال حبس در زندان هارون الرشید، و آغاز امامت امام رضا علیه السلام.

185 قمری: اوج شکوفایی تمدن اسلامی.

186قمری: تقسیم ممالک اسلامی بین امین و مأمون و مؤتمن و گرفتن پیمان از آنان در مکه که در کار یکدیگر دخالت نکنند.

187 قمری: قتل جعفر برمکی و نشستن فضل بن ربیع به جای او به دستور هارون الرشید و زندانی کردن یحیی و فرزندانش و مصادره اموال و داریی های آنها.

190 قمری: جنگ هارون الرشید با رومی ها و حمله ناوگان دریایی مسلمین به جزیره قبرس؛ درگذشت یحیی بن خالد برمکی در زندان هارون الرشید.

191 قمری: تأسیس نخستین بیمارستان در بغداد به دستور هارون الرشید.

193 قمری: سفر هارون الرشید به خراسان برای سرکوبی شورش رافع بن لیث و مرگ او در طوس د ر46 سالگی؛ آغاز خلافت امین و خلع مأمون و مؤتمن از ولیعهدی.

194 قمری: اختلاف و درگیری امین و مأمون.

195 قمری: تولد امام جواد علیه السلام در مدینه؛ درگیری سپاه مأمون به فرماندهی طاهر بن حسین با لشکر امین به فرماندهای علی بن عیسی و پیروزی طاهر و مرگ علی بن عیسی؛ ملقب شدن طاهر به ذوالیمینین و فضل به سهل به ذوالریاستین.

198 قمری: شرفیابی صفوان بن یحیی به محضر امام رضا علیه السلام در مدینه و پرسش درباره جانشین امام که امام به امام جواد علیه السلام اشاره می کند و می فرماید کمی سن ایرادی ندارد؛ چون حضرت عیسی در سه سالگی به پیشوایی و پیامبری رسید؛ قتل امین به دست مأمون و آغاز خلافت مأمون؛ خلع مؤتمن از ولیعهدی از سوی مأمون.

200 قمری: نخستین سفر امام جواد علیه السلام همراه پدر بزرگوارش به مکه برای زیارت خانه خدا؛ احضار امام رضا علیه السلام به مرو از سوی مأمون و هجرت امام از مدینه به مرو از راه بصره.

201 قمری: معرفی امام رضا علیه السلام به عنوان ولیعهد از سوی مأمون؛ مخالفت بزرگان عباسی با ولیعهدی امام رضا علیه السلام و بیعت آنان با مهدی؛ هجرت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام از مدینه به سوی خراسان و بیماری حضرت در ساوه و رحلت او در قم.

202 قمری: عزیمت امام جواد علیه السلام به قصد زیارت پدر از مدینه به خراسان؛ ازدواج ام فضل، دختر مأمون، با محمد بن علی علیه السلام و ازدواج ام حبیب، دیگر دختر مأمون، با امام رضا علیه السلام؛ قتل فضل بن سهل وزیر مأمون، در حمام سرخس با توطئه مأمون.

203 قمری: شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان به دست مأمون. (فقیهی، 1386: 36)

از سخنان آنحضرت

  1. أوَّلُ ما یحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیهِ، الصَّلاةُ فَإنْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إنْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها؛ نخستین عملی که از انسان محاسبه و بررسی می شود نماز است؛ چنانچه پذیرفته شود، بقیه اعمال و عبادات نیز قبول می گردد وگرنه مردود خواهد شد. (نوری طبرسی، 1309: ج ۳، ۲۵)
  2. رَحِمَ اللهُ عَبْداً أحْیی أمْرَنا. قیلَ: کیفَ یحْیی أمْرَکمْ؟ وَ قالَ علیه السلام: یتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَیعَلِّمُها النّاسَ؛ رحمت خدا بر کسی باد که امر ما را زنده کند سؤال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد. (مجلسی، 1372: ج ۲، ص ۳۰، ح13)
  3. لَتَأمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکرِ، اَوْلَیسْتَعْمِلَنَّ عَلَیکمْ شِرارُکمْ، فَیدْعُو خِیارُکمْ فَلا یسْتَجابُ لَهُمْ؛ باید هریک از شما امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلّط می یابند و هرچه خوبانِ شما دعا کنند مستجاب نخواهد شد. (همان، ج ۷۵: ۳۵۴: ح ۱۰)
  4. صاحِبُ النِّعْمَةِ یجِبُ عَلَیهِ التَّوْسِعَةُ عَلی عَیالِهِ؛ هر که به هر مقداری که در توان اوست، باید برای اهل منزل خود انفاق و خرج کند. (حرعاملی، 1373:ج۲۱: ۵۴۰: ح ۲۷۸۰۷(
  5. إنَّما یرادُ مِنَ الاْمامِ قِسْطُهُ وَ عَدْلُهُ، إذا قالَ صَدَقَ، وَ إذا حَکمَ عَدَلَ، وَ إذا وَعَدَ أنْجَزَ؛ همانا از امام و راهنمای جامعه، مساوات و عدالت خواسته شده است که در سخنان صادق، در قضاوت ها عادل باشد و به وعده هایش وفا نماید. (مجلسی، همان، ح ۵)
  6. لَوْ أنَّ النّاسَ قَصَّرَوا فِی الطَّعامِ، لاَسْتَقامَتْ أبْدانُهُمْ؛ چنانچه مردم خوراک خویش را کم کنند و پرخوری ننمایند، بدن آنها دچار بیماری های مختلف نمی شود. (نوری طبرسی، همان، ج ۲: ۱۵۵: ح ۳۰(
  7. شیعَتُنا المُسَّلِمُونَ لاِمْرِنا، الْآخِذُونَ بِقَوْلِنا، الْمُخالِفُونَ لاِعْدائِنا، فَمَنْ لَمْ یکنْ کذلِک فَلَیسَ مِنّا؛ شیعیان ما کسانی هستند که تسلیم امر و نهی ما باشند. گفتار ما را سرلوحه زندگی خود قرار دهند، مخالف دشمنان ما باشند، و هر که چنین نباشد از ما نیست. (مجلسی، همان، ج ۶۵: ۱۶۷: ح 24)
  8. أنَّهُ سُئِلَ مَا الْعَقْلُ؟ فَقالَ علیه السلام: التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ، وَ مُداهَنَةُ الاْعْداءِ، وَ مُداراةُ الاْصْدِقاءِ؛ از امام رضا علیه السلام سؤال شد که عقل و هوشیاری چگونه است؟ حضرت در جواب فرمود: تحمّل مشکلات و ناملایمات، زیرک بودن و حرکات دشمن را زیر نظر داشتن، و مدارا کردن با دوستان است. (صدوق، 1375: ۲۳۳: ح ۱۷)

کلام رهبر معظم انقلاب

     مقام معظم رهبری عشق راستین و علاقه قلبی خویش را درباره بارگاه ملکوتی امام رضا این چنین توصیف کرده اند: «آستان قدس رضوی مطاف فرشتگان و کرّوبیان و قبله اهل دل و ملجأ مؤمنان صادق است. امروز به برکت طلوع خورشید انقلاب اسلامی پایگاه بلند اندیشه اسلام و پرچم معارف قرآن نیز هست».(7)

منابع

حرعاملی، محمد بن حسن. 1373. وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تهران، المکتبة الاسلامیه.

صدوق. 1375. الامالی. ت‍ه‍ران: مؤسسة ال‍ب‍ع‍ث‍ه.

فقیهی، حسین. 1386. فرهنگ کوثر. شماره 71.

مجلسی، محمدتقی. 1372. بحارالانوار. تهران: المکتبة الاسلامیه.

امام رضا امام رضا امام رضا امام رضا امام رضا امام رضا امام رضا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا