شهادت آیت اللّه شهید اشرفی اصفهانی :
ولادت :
آیت اللّه اشرفی اصفهانی در سال 1281 شمسی در خمینی شهر چشم به جهان گشود. پدر به شکرانه ترنّم شکفتن نوگلی معطّر در باغستان توحید و فضیلت، او را عطاءاللّه نام نهادند. آوای اذان و اقامه اولین کلماتی بود که در گوش او طنین افکند و بدین گونه آغاز زندگی او با نوای توحید و رسالت قرین شد.
خانواده
پدر بزرگوار آیت اللّه اشرفی اصفهانی، مرحوم میرزا اسداللّه، از علمای دین و مردی مؤمن، متواضع و عاشق خاندان اهل بیت علیهم السلام بود. مادرش بانو «نجمه» فرزند مرحوم سیدمحمدتقی میردامادی، زنی پرهیزگار، پاک دامن، فداکار و اهل نیایش و راز و نیاز بود. همین طور نیاکان او اغلب از عالمان دین و پاسداران مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده اند. بنابراین کودکی آیت اللّه اشرفی اصفهانی در محیطی آکنده از صفا و عشق به دین و پیشوایان دین سپری شد. از همین رو فطرت خداجوی او مجال رشد یافت و احساسات و عواطفش با حب آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم شکل گرفت.
آغاز تحصیل
میرزا اسداللّه ـ پدر آیت اللّه اشرفی ـ از اوانِ کودکی آیت اللّه اشرفی اصفهانی، اعتقادات و مبانی دینی را به او تعلیم می داد و از خدا و رسول و معاد و دوزخ و بهشت و از چهارده معصوم برایش سخن می گفت. نماز را به او آموخت و او را به همراه خود به مجالس مذهبی می برد. آیت اللّه اشرفی نیز به دین و مسایل دینی علاقه نشان می داد و کودکان را با خواندن روایات، به انجام دادن کارهای نیک و ترک منکرات فرا می خواند. این صفای روحی و علاقه مذهبی، بعدها در شخصیت و زندگی او تجلّی بارزتری یافت و او را در راه تحصیل علوم و معارف الهی قرار داد. بدین ترتیب وی پس از گذراندن دوره مکتب خانه، در دوازده سالگی به توصیه پدر عالمش، از خمینی شهر عازم اصفهان شد و دروس حوزه را با اخلاص و ایمان و پشتکار آغاز نمود.
ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم
آیت اللّه اشرفی اصفهانی طی ده سال سکونت در حوزه علمیه اصفهان، دوره های مقدمات و سطح فقه و اصول را در محضر استادانی همچون آیت اللّه سیدمهدی درچه ای و سیدمحمد نجف آبادی به پایان برد. سپس به قم هجرت کرده، دوره عالی و اجتهادی فقه و اصول را در محضر بزرگانی مانند شیخ عبدالکریم حائری، حاج سیدمحمد تقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر، سیدمحمد حجت و آیت اللّه بروجردی گذراند و فلسفه را از امام خمینی فرا گرفت و از سرچشمه زلال امام و سایر بزرگان سیراب شد.
درس امام در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه صرف فلسفه به مفهوم علمی آن. درسِ یافتن و رسیدن بود نه فقط دانستن و آموختن. بدین ترتیب آیت اللّه اشرفی اصفهانی به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقه ای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت و از محضر استادان حوزه علمیه قم به ویژه حضرت امام و آیت اللّه بروجردی بهره ها گرفت.
بر کرسی تدریس
آیت اللّه اشرفی اصفهانی، این عالم ژرف نگر و بلنداندیش، از اوایل طلبگی در اصفهان شروع به تدریس کرد و در قم نیز در مدت هفده سال اقامت، در کنار تحصیل، به تدریس و تعلیم و تربیت طلاّب و دانش پژوهان استغال داشت. ایشان بعد از انتقال از قم به کرمانشاه و اقامت در آن دیار، به تدریس فقه، اصول و معارف دینی پرداخت. تواضع و آزادمنشی او در برابر شاگردان خویش، بر جذابیت و محبوبیت او نزد دانش پژوهان افزوده بود به گونه ای که همه به او عشق می ورزیدند و او را گرامی می داشتند.
مناجات نیمه شب
نیایش، قرار گرفتن در بستر آسایش، و فرو ریختن دیوار فاصله ها با معبود است. راز و نیاز پرواز روح از زمین سرد و دل گیر مادیت به فضای آرام و دل پذیر معنویت است. عبادتِ صبحگاهی، مایه تقرب انسان به ذات بی زوال پروردگار و موجب نزول رحمت و مغفرت خداوند بی نیاز است. اشک های شبانه، نشانه تسلیم در برابر قادر منّان، پاسخ دادن به فطرت تشنه، نردبان تکامل و ارتباط با پاکی و نور است. یکی از مهم ترین کارها و بلکه عالی ترین فعالیت های عالم فرزانه و باتقوا آیت اللّه اشرفی اصفهانی، راز و نیاز نیمه شب و اشک سحری بود. او شیرینی و لذتی از این کار مبارک و سعادت آفرین، احساس می کرد که شب تیره زندگی اش را تبدیل به روز روشن می نمود.
خدمات فراموش ناشدنی
آیت اللّه اشرفی اصفهانی در مدت حیات پربرکت خویش کارهای خدماتی فراوانی را بنیان نهاد و تکمیل کرد. از ساختن مساجد و مدارس و تعمیر آنها و تأسیس مراکز خدماتی و خیریّه گرفته تا ایجاد مشاغل گوناگون و دستگیری از مستمندان. سال ها خدمت و تلاش پی گیر وی برای مردم صمیمی کشورمان، به ویژه مردم کرمانشاه و خمینی شهر، فراموش ناشدنی است. این عالم بزرگ با اندیشه و عملی بسیار ارزشمند عمر خود را در خدمت و پاسداری از ارزش های اسلام صرف کرد و برای مردم مسلمان ایران چون پدری شفیق بود. در این جا از خدمات آن نیک سیرت به نحو مختصر یاد می کنیم:
- تأسیس ساختمان مکتب الزهراء؛ 2. تأسیس مسجد ولی عصر(عج) در خمینی شهر؛ 3. تأسیس و تعمیر مسجد امام حسین علیه السلام در خمینی شهر؛ 4. تأسیس حوزه علمیه امام خمینی در کرمانشاه؛ 5. ساختن مسجدالنّبی در کرمانشاه؛ 6. توسعه مسجد آیت اللّه بروجردی در همین شهر.
آثار ماندگار
آیت اللّه اشرفی اصفهانی نویسنده ای زبردست و بسیار پرکار بود. این عالم گران مایه و پرآوازه در مدت عمر پربرکت خود خدمات ارزنده ای به عالم تشیّع کرد. وی پس از کسب دانش بر کرسی تدریس نشست و با کمال دقت و حوصله، مسایل و مباحث علمی را به شاگردان خویش تعلیم داد. آیت اللّه اشرفی اصفهانی نه تنها در سنگر تعلیم و تربیت کارهای ارزنده ای انجام داد، بلکه در عرصه تحقیق و پژوهش نیز توانست آثار گران سنگی بیافریند. او با اطلاعات علمی وسیعی که در علوم مختلف، به ویژه در حوزه معارف اسلامی، داشت توانست در مدت عمر گران مایه خود آثار علمی بسیار ارزنده ای را در موضوعات مختلف به جامعه و فرهنگ اسلامی عرضه بدارد و بر میراث پربار اسلامی بیفزاید. از جمله آثار قلمی و علمی آیت اللّه اشرفی عبارت است از:
- البیان، در موضوع علوم قرآن؛ 2. تفسیر قرآن، خلاصه ای از تفاسیر شیعه و سنی؛ 3. مَجْمَع الشِّتات، در اصول دین و عقاید و کلام؛ 4. مجموعه ای پیرامون حروف مقطعه قرآن؛ 5. کتابی در موضوع «غیبت امام عصر(عج)».
محاسن اخلاقی آیت اللّه اشرفی
تحقیق در احوال و آثار بزرگان و عالمان دین و بررسی سجایا و ملکات اخلاقی آنها، نقش بسزایی در شناساندن آنان دارد. بررسی شرح حال و زندگی آیت اللّه اشرفی اصفهانی نشان می دهد که کرم و جوان مردی از بارزترین صفات اخلاقی اوست. او از فروتنی نیز بهره فراوان داشت و صاحبان دانش و فضیلت را گرامی می داشت. فراست، شجاعت، و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را می توان از فضیلت های بارز او ذکر کرد. ویژگی ها و روحیات معنوی وی به گونه ای بود که توجّه هر انسان حق بینی را به خود جلب می کرد.
زندگی در خانه کوچک و ساده
آیت اللّه اشرفی اصفهانی بسیار ساده زندگی می کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که نماینده امام و امام جمعه باختران شد و امکانات فراوانی در اختیارش بود، بازهم به همان زندگی ساده بسنده کرد و هیچ تغییری در وضع حال زندگی اش نداد. یکی از دو اتاق خانه اش را برای استراحت خود و خانواده اش اختصاص داده بود و دیگری را برای مطالعه و پذیرایی از مسئولان شهر.
در خط مقدم مبارزه
انقلاب اسلامی ایران بزرگ ترین حرکتی است که علی رغم توطئه های استکبار و استعمارگران به رهبری امام خمینی شکل گرفت و در بهمن سال 1357 با پایان بخشیدن به حکومت دوهزار و پانصدساله شاهنشاهی به پیروزی رسید. این انقلاب شکوهمند به آسانی به دست نیامد؛ بلکه از جرقه اوّلیه آن در سال 1341، تا به ثمرنشستن در سال 57، ملت ایران عزیزان بسیاری تقدیم اسلام عزیز نمود و در این میان فرزانگان و بزرگان نیز در مسیر به بارنشستن خون شهدا، آسایش و آرامش را بر خود حرام کرده، مردانه در مقابل نظام ستم شاهی ایستادند. آیت اللّه اشرفی اصفهانی از جمله این رادمردان خط مقدم مبارزه بود که در شکل گیری نهضت بزرگ و حمایت از امام امت نقش بسیار مؤثر و اساسی داشت. آیت اللّه اشرفی در هدایت حرکت های مردمی علیه نظام شاه نقش عمده ای به عهده داشت و هیچ گاه از تهدیدهای آن رژیم نهراسید.
معرفی امام به عنوان مرجع
آیت اللّه اشرفی اصفهانی در دوره طاغوت با هر نوع استبداد مبارزه می کرد. زبان حق گوی او در اوج خفقان نظام ستم شاهی رسواگر باطل بود. این مجاهد نستوه بی اعتنا به یاوه سرایی های عده ای سست ایمان و بی اراده و نیز تهدیدهای ساواک، ابوذرگونه بر شاه ظالم می تاخت و امام خمینی را مرجع و رهبر و منشأ خیر و برکت معرّفی می کرد. او خود در این باره چنین می گوید: «این جانب بر حسب تشخیص خود و تفحصی هم که از شخصیت های بزرگ علمی نجف اشرف و حوزه علمیه قم کردم، حضرت امام خمینی را شایسته برای مقام مقدس مرجعیّت معرّفی نمودم و عامه مردم را در امر تقلید به ایشان سوق دادم، که این موضوع با مخالفت بعضی و کارشکنی آنها مواجه شد، و از سوی ساواک هم تهدید به تبعید گردیدم. ولی به لطف خداوند بزرگ، در انجام [دادن] این امر الهی و وظیفه شرعی موفّق شدم».
یاور امام
آیت اللّه اشرفی اصفهانی همیشه در کنار امام بود. او هرگاه فرصتی می یافت به تبلیغ و اشاعه فرهنگ غنی اسلام می پرداخت و اذهان پاک مردم را از غبار نیرنگ های نظام مستبد شاه می زدود. در ماجرای دستگیری امام در اوایل نهضت، او از حامیان ایشان و تا آخر عمر وفادار به امام بود. امام نیز از اوایل آشنایی، به او عنایت خاص داشت و در سال 1384 ق اجازه نامه ای در امور حسبیه و وجوه شرعی برای وی نوشته است و همیشه در مکاتبات خویش، با احترام و عظمت بسیار از او نام می برد. در دوران انقلاب اسلامی، آیت اللّه اشرفی به عنوان یار و یاور امام، محور مبارزات مردم کرمانشاه بود و رهبری امام را همواره تبلیغ و تأیید می کرد و صمیمانه به ایشان عشق می ورزید.
فقیه مجاهد
بدون شک خطبه های نغز و پرجاذبه آیت اللّه اشرفی اصفهانی در پیشبرد انقلاب شکوهمند اسلامی و دفاع مقدّس، فوق العاده مؤثر بود. ایشان علاوه بر تشویق جوانان برای عزیمت به جبهه های دفاع، و دعوت مردم برای کمک به جبهه ها، خود نیز عملاً مدافع و مجاهد بود و به رغم کهولت چند بار در جبهه های نبرد حاضر شد. وقتی می گفتند: شما جلوتر نروید، ممکن است دشمن ببیند و حادثه ای رخ دهد، می گفت: «خون من که از خون این بچه ها بالاتر نیست. بگذارید شاید من هم در جبهه ها شهادت نصیبم گردد. شاید آن چیزی را که سال هاست به دنبال آن هستم، در جبهه ها پیدا کنم».
در سنگر نمازجمعه
نمازجمعه، نردبان تعالی روح و سکوی پرواز مؤمن در ملکوت معناست. نمازجمعه تجسّم عینیت دیانت و سیاست و کشتی نجات از کام امواج فتنه ها و محک آزمایش دل سپردگان به حضرت حق از ریاکاران و دغل بازان است. نمازجمعه درخششی است که در دل های دوستان امید و در دل های دشمنان ترس و وحشت می آفریند. در نمازجمعه است که فریاد مظلومیّت و محرومیت مسلمانان بلند و برای رفع آن آهنگ وحدت و یکدلی سر داده می شود و در نمازجمعه است که فرشته خویان و شیطان صفتان از هم جدا و تفکیک می شوند. از این رو در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، علمای کرمانشاه با نوشتن طوماری، از امام خواستند که آیت اللّه اشرفی را به امامت جمعه آن شهر تعیین نمایند. امام نیز با شناختی که از ده ها سال قبل از آیت اللّه اشرفی داشت، خواسته آنان را قبول کرد و در 14 ذیقعده 1399 ق با صدور حکمی، ایشان را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کرد، تا مسایل فراموش شده در اسلام به بهترین وجه از زبان آیت اللّه اشرفی بیان شود و عطر یکرنگی، وحدت، عزّت، آبادانی و زیبایی را برای مردم باصفای کرمانشاه به ارمغان آورد.
شهادت
منافقان کوردل، وقتی خود را در مقابله با انقلاب اسلامی و فرزندان بسیجی امام امّت، عاجز و زبون یافتند، تصمیم گرفتند یاران امام را به شهادت برسانند. بدین ترتیب در ظهر جمعه 23 مهرماه 1361، در سنگر نمازجمعه کرمانشاه با منفجر کردن نارنجکی، امام جمعه بصیر و مجاهد این شهر را به شهادت رساندند و بدین سان چهارمین شهیدمحراب به پیشگاه ابدیّت تقدیم شد و روح بزرگ آیت اللّه اشرفی اصفهانی به ملکوت اعلی پیوست. آری منافقان، بزرگ مردی را ترور کردند که اسلحه ای جز زبان و قلم نداشت و کسی را به شهادت رساندند که کشتنش جز موج خشم و نفرت امت مسلمان نتیجه ای نداشت و اگر بدن پاکش در خون طپید، اندیشه اش بیش تر تجلّی نمود و از برکت خون مطهرّش تحرّکی تازه در باورهای امت اسلام به وجود آمد.
در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام
آیت اللّه اشرفی اصفهانی مظهر بسیاری از جلوه های زیبای معنویت بود. او متخلّق به اخلاق الهی شده بود و عشق سرشاری به حضرت دوست داشت. حتی در شب های سرد و سخت با زحمت زیاد وضو می گرفت و نماز شب را با حالی خاصّ اقامه می کرد. او عارف انقلابی و زاهدی جوان مرد بود. قبل از طلوع صبح صادق بیدار می شد و با خدایش به راز و نیاز می پرداخت. در مدت اقامتش در قم، معمولاً یک ساعت قبل از اذان صبح به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام می رفت و با معبودش نجوا می کرد. حضرت آیت اللّه مرعشی رحمه الله می فرمود: همیشه قبل از اذان صبح که به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرّف می شدم، یا اولین نفر من بودم یا حاج آقای اشرفی.
زیارت عاشورا و انس با قرآن
آیت اللّه اشرفی اصفهانی یکی از اسوه های دین و دانش برای مردم دین دار و باایمان ایران اسلامی است. انس و الفت وی به قرآن مجید و حفظ آیات قرآن و نیز تشکیل جلسات تفسیر قرآن و ادامه آنها تا آخرین لحظات عمر، از وی سیمایی ملکوتی و دوست داشتنی ساخته بود. خواندن زیارت عاشورا و دل دادگی و عشق وی به سومین امام شیعیان و قافله سالار شهیدان، حضرت امام حسین علیه السلام ، به گونه ای بود که فرزندشان می گوید: هیچ گاه زیارت عاشورای او قطع نمی شد. او از تربت امام حسین شفا می گرفت و دیگران را نیز به این عمل سفارش می کرد.
شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی شهید اشرفی اصفهانی