نوروز :
نوروز یا روز نو، در همه تقویم ها، در همه دوره ها و در میان همه فرهنگ ها، با اسامی گوناگون مطرح بوده و هست.در میان ایرانیان قدیم، روز اول فروردین روز نو و نوروز انتخاب شده است.
در سال 467 ایرانی(بیش از 2000 سال پیش)روز نوروز مطابق با دوازدهم “حوت” یعنی اسفند قرار داده شد. در این سال ملکشاه سلجوقی دستور داد منجّمان محاسبه دقیقی از سال شمسی انجام داده و روز اول فروردین را معین کنند.براساس محاسبه خواجه عبدالرحمن خازنی، منجم مرو، عوض آنکه براساس محاسبه قبلی، روز واقعی دوازدهم اسفند را اول فروردین بدانند، اول فروردین را هیجده روز جلوتر برده و در ابتدای اعتدال ربیعی، یعنی فروردین واقعی قرار دادند. در محاسبه جدید، هر سال را چهار نوبت 365 روز و سال پنجم را 366 روز محاسبه می کردند. بنابراین، نخستین سالی که روز اول فروردین آن دقیقاً مطابق آغاز زمان اعتدال ربیعی بود، سال 467 بوده است.[1]
در تقویم شمسی محاسبه پیشین مراعات شد و تنها عوض افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را سی ویک روزه و پنج ماه دوم را سی روزه و اسفند را بیست ونه روز قرار دادند که هر چهار سال یک بار، سی روزه محاسبه می شد و سالی را که اسفندش سی روزه بود، سال کبیسه نامیدند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مبنای محاسبه سال، شمسی است و سال قمری نیز در کنار آن به عنوان تقویم دینی مورد تأکید قرار گرفته است.بحث از نوروز در فرهنگ شیعه از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا که از منابع بر جای مانده یافت می شود، نخستین بار در کتاب مختصر مصباح شیخ طوسی(ره) از آن یاد شده و پس از آن در منابع دیگری آمده است.
در مورد نوروز روایاتی هم در کتب قدیمه یافت می شود؛ از آن جمله روایت شده که در روز نوروز به امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ گفته شد: «امروز نوروز است.» حضرت در جواب فرمود: «با عمل خوب هر روز را نوروز کنید» و در روایتی دیگر فرمود: »هر روز ما نوروز است اگر اعمالمان مورد رضای حق باشد.» در جایی دیگر حضرت فرمود: «اگر می توانید با کلر خیر هر روز را نوروز کنید».
در کتاب ذخیره الآخره که مشتمل بر ادعیه بوده و در نیمه نخست قرن ششم تألیف شده، فصلی تحت عنوان «عمل روز نوروز فارسیان» آمده است. روایت کند معّلی بن خُنَیس از امام صادق(ع) که گفت: «چون روز نوروز شد، روزه دار و غسل کن و جامه پاک ترین درپوش و بوی خوش به کار بر و چون نماز پیشین و دیگر سنت های آن گزارده باشی، چهار رکعت نماز کن به دو سلام و بخوان در رکعت اول الحمد و ده بار إنا أنزلناه و در رکعت دوم حمد و ده بار قل یا ایها الکافرون و در رکعت سوم حمد و ده بار قل هو الله أحد و در رکعت چهارم حمد و ده بار معوذتین و چون از نماز فارغ گردی، تسبیح حضرت زهرا(س) بگوی. چون چنین کنی خدای تعالی، شصت ساله گناه تو را بیامرزد».[2]البته در مقابل نیز روایاتی از معصومین نقل شده که خلاف روایت مذکور را ثابت می کند، اما آنچه به ظاهر از جمع اخبار می توان به دست آورد این است که مسلماً دین بر آدابی که خرافی بوده و مطابق آیین یکتاپرستی نبوده خط بطلان کشیده و هیچ گاه با آداب و رسوم صحیح مردم مخالفت نکرده است و عید نوروز و آداب و رسومش نیز از این امر مستثنی نیستند.[3]
بهار
طبیعت و یافتن رازهای آفرینش، همواره در طول تاریخ ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. انسان از دیرباز با کمک تغییرات فصلی به تشخیص زمان می پرداخت؛ زیرا برای ادامه حیات و تغذیه، ناچار بود شکار کند و از میوه های وحشی بهره بگیرد. فصل مهاجرت پرندگان و حیوانات چرنده، روییدن گل ها و به بار نشستن میوه درختان، مسائلی بود که انسان را مجبور می کرد تا با تثبیت این رویدادها برای خود زمانی را در نظر بگیرد، اما با یک جانشین شدن انسا ن ها، نیازهای او هم تغییر یافت و تشخیص زمان برای انسان از منظری دیگر مورد توجه قرار گرفت.انسان یک جانشین برای اینکه بهترین بهره را از کشت خود ببرد، باید به مسائلی چون زمان بارش باران و روییدن گیاهان و به دانه نشستن حبوبات و رسیدن میوه ها توجه می کرد. برای همین، بیشتر از هر زمان دیگر، خود را نیازمند یک واحد سنجش برای زمان می یافت. به نظر می رسد فصل بهار و زمان رسیدن گل ها و شکوفه ها و زندگی دوباره طبیعت بعد از مرگی موقت یکی از کهن ترین شاخصه های شناخت زمان برای بشر بوده است.
جلوه معاد
فصل بهار در طول تاریخ مورد توجه انسان بوده و رازهای آن انسان را به فکر و تدبّر وادار می کرده است. با کمی تأمل در آداب و رسوم مختلف درمی یابیم که قسمت عمده ای از آداب و رسوم آنها مربوط به محدوده فصل بهار است. به ویژه در آداب و رسوم ملت کهن ایران زمین که گستره وسیعی را هم دربرداشته، رسوم و آداب زیادی به این فصل و محدوده آن مربوط می شود که صرف نظر از بررسی دقیق آن خود، مورد توجه است؛ رسومی مانند: چهارشنبه سوری، قاشق زنی، خانه تکانی، سبز کردن حبوبات، مراسم نوروزی، هفت سین، هدیه دادن، ملاقات با بزرگان و اقوام، تفرّج در طبیعت، سیزده به در، اما آنچه بیش از همه مورد نظر و توجه انسان قرار می گرفته، تغییر مطلوبی است که در طبیعت ایجاد می شود و انسان را به فکر می اندازد که چگونه زمین مرده و بدون حیات، پس از گذشت مدتی نسبتاً کوتاه، به یک باره زنده می شود و طراوت گذشته خویش را بازمی یابد. لذا حتی زمانی که مردم از دسترس رسولان الهی و پیامبران زمانشان خارج بودند، با توجه به چنین اموری، حقیقت معاد را در جانشان زنده می یافتند و به آن ایمان قلبی داشتند. لذا خداوند متعال در ایات قرآن بهار را یکی از جلوه های معاد برمی شمارد و انسان را به تدبّر در این امر سفارش می نماید.
قصه سبز آفرینش
بیا که سینه چلچله در انتظار اشاره لطیف نگاه توست و هفت سین زمین، توقع گام های سبز تو را به چشم می کشد و آسمان، بغضش را نگه داشته تا رمز عبور باران را از میان دو لب خیس تو بشنود.بیا، خواهش سبز درخت برای روییدن و اذن دخول ابر برای باریدن! بیا و برای گریه های مکرر، به دست آسمان بهانه ای بده؛ برای فریادهای بلند و چشم غره های تیزش هم. قول می دهم هیچ کس از این گریه ها دلش نگیرد و تو را برای دلداری آسمان قسم ندهد. بیا و به رود بگو سفرش را در هزار چم کارون و زاینده رود آغاز کند و خاک، آغوشش را بگشاید برای پذیرایی از قطره های خسته از سفر باد. بیا و به باد، سفارش باغ را بکن که بید نورس هنوز از خواب آلودگی دیروز می ترسد.
خوب گوش کن؛ سرود کوه را می شنوی که در چکامه غزلش، تک خوانی یک چکاوک کوچک به گوش می رسد و از قافیه فراز و نشیبش بوی اسپند می اید؟!همه این نواها به افتخار ورود سبز توست ای بهار! تمام این دست افشانی ها و پایکوبی ها هم به یمن قدوم مرطوب و با طراوت توست. یعنی که برای آمدن، چیزی بیش از این چشم انتظاری ها می طلبی؟نه! ما خوب می دانیم که آسمان قلبت بلندتر از این حرف هاست و با آن چهر ه ای که از تو سراغ داریم، می دانیم که زود به دیدنمان خواهی آمد؛ پس ما هم در انتظارت، همین حوالی خوشحال می مانیم، بهار؛ قصه سبز آفرینش!
نگاه فروردین
فروردین، تصنیف های از یاد رفته را یکی یکی از دل روزهای خود بیرون می کشد، فقط برای ما. از این بهتر نمی شود که در عصر زمخت و ناهمگون آهن، روح ما میوه تازگی و طراوت بدهد. قشنگ ترین چیزها، سفر کردن به ملایمت عشق است که بهار برای ما فراهم می آورد.پس گلایه های کهنه را دور بریز که بهار آمده است. کار اصلی بهار، پاک کردن نگاه های غمزده است؛ تمیز کردن شیشه دل از غبار غصه هاست. هرچه هست، از جشن و سرور و هلهله گرفته تا آرامش غزل های بی قرار، در نگاه فروردین موج می زند و انسان دلش نمی خواهد از بهار کنده شود. دلش می خواهد تا تقویم هست، رنگ بهار، روی فصل های دیگر هم پاشیده شود.و تو این بودن به خواب رفته را به آغوش پرواز بفرست که پرندگان، شعر زندگی را کوچه به کوچه سر می دهند. بیا و آنقدر با نوروز صمیمی شو که بتوانی نام کوچک بهار را ـ که همان عشق است ـ صدا بزنی. تمام دلدادگان حقیقی در دفترهای شاعرانه خود عشق و بهار را سروده اند. باید پاک و بانشاط حرکت کنی در نگارستان بارانی واژه ها. بهار آمده است.
سخت گفتن با بهار
شده دو کلمه با بهار حرف بزنی؟ آن هم تویی که این همه حرف ـ به قول خودت ـ در دلت انباشته شده است. نیم نگاهی به گذشته پر از تشویش خود بینداز. جای خالی بهار را به خوبی احساس می کنی. حالا که آمده، قدرش را بدان؛ او به تو گل تبسم هدیه می دهد. تو فقط روی برمگردان و در خانه منشین. طبیعت دارد خنده می زند. لحظه های دشت بیکران، از خستگی جدا شده اند؛ جلوه هایی ناب که در هیچ شعری پیدا نمی شود، در روزهای روبه روست.
بهار را صدا بزن
هفت سین می اید و می رود، اما شده تا به حال سفره دلت را پیش بهار باز کرده باشی؟ واقعاً عجیب است که روزهای تو همه به درخت فروردین، تکیه داده باشند و تو باز همدمی نداشته باشی، یعنی نخواهی که داشته باشی.پس بهار را صدا بزن که وقتی بهار را صدا زده باشی، نام تمام گل هایی که حتی اسمشان را بلد نیستی، به زبان آورده ای و معطر شده ای. به این می گویند: اثر کمال همنشین!
بهار دل
فراز آغازین تقویم، حکایتی سبز است؛ خواندنی و جاوید که به ما عطر سبزه و بوی شاخه های خیس می بخشد. در زنبیل نسیم، چه چیزی جز خوش خبری می تواند باشد که این چنین طنّاز ـ این روزها ـ از کوچه باغ بهار می اید؟تقویم باز می شود. زمان زیر سایه پرندگان نوروز، در گذر است. جام های منتظر از رهاترین مستانگی پر می شوند و زندگی دوباره به بار می نشیند.پنجره باز می شود. باران چقدر نزدیک است. همیشه انگشتان نوازشگر باران، جزء جدانشدنی بهار است. لحظه ای به قوّت جذبه های باران بهاری نیست. بهتر بگویم باریدن بهار به قامت تشنه جنگل، سرآمد همه تصویرهای عاشقانه است. باران، همان حسّ سفر به آسمان چهچهه های خیس و تازه است.دفتر دل باز می شود و رنگ بهار به تیره ترین قسمت آن زده می شود. ناگهان اعجاز مسیح شکوفه می زند و دل با بهار یکی می شود. این پیوند، مبارک!
فرهنگ لغات نوروزی
میهمان: عبارت است از موجودی که روز اول عید درست وقتی که هوا گرگ و میش است با اهل و عیال خود مثل مارکوپولو راه بیفتد و روز سیزده با شکمی باد کرده و ورقلمبیده به خانهاش برگردد.صاحب خانه: بنده خدایی که روزهای عید به طرز کاملاً آبرومندانه توسط مهمان پدرش دراید و صدایش درنیاید!عیدی: به وجه، جنس یا متاعی اطلاق می شود که از طرف آدم های صبور و سر به زیر، دو دستی تقدیم افراد زورگو می شود.پذیرایی: از بین رفتن تمام یا قسمتی از اطعمه و اشربه و مأکولات را در ایام عید گویند.[6]
نکات نوروزی
- بهار فصل قشنگی است به شرطی که حال و حوصله دیدن قشنگی ها را طلبکارها بگذارند.
- عید ایام بسیار خوبی است به شرط آنکه در منزل اقوام و دوستان خود در شهر دیگری پذیرایی شوید!
- بیرون کردن مهمان در ایام عید از منزل به مراتب سخت تر از بیرون راندن قوای نازی از سرزمین اشغالی اروپا است.
- چقدر مشکل است تحمل آداب و مراسم نوروز برای کسانی که علاوه بر خانه تکانی، مجبورند جیب تکانی هم بکنند.
- در ایام نوروز سلام کردن مفهوم خاصی پیدا می کند، سلام در ایام عید یعنی اینکه عیدی ما کو؟
- دید و بازدید مهمان های نوروزی باعث خوشحالی آدم می شود، اگر موقع آمدن نشد، موقع رفتن حتماً می شود.
- با عید بهار می اید و با بهار بدهکاری!
- به آن مهمان زیاد تعارف کنید که دندان سالمی نداشته باشد.[7]
پی نوشت ها:
[1]. رسول جعفریان، مقالات تاریخی، دفتر دوم، ص 211.
[2]. ذخیره الآخره، ص 152؛ مقالات تاریخی، ص 215.
[3]. مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 379.
[4]. برگرفته از مجله شوکران، ش 26، اسفند 1385، ص 5، (با تلخیص).
[5] . برگرفته از مجله فکاهیون، سال ششم، ش 74، 1367، (با اندکی تغییر).
[6] . همان.
[7] . همان.